چه بگویم؟ سخنی نیست!

 چه بگویم ؟ سخنی نیست.
می وزد از سر امید نسیمی،
لیک، تا زمزمه ای ساز کند
در همه خلوت صحرا
به ره اش
نارونی نیست.
چه بگویم ؟ سخنی نیست.

پشت در های فروبسته
شب از دشنه و دشمن پر
به کج اندیشی
خاموش
نشسته ست.

بام ها،
زیر فشار شب
کج،
کوچه
از آمد و رفت شب بد چشم سمج
خسته ست.


چه بگویم ؟ سخنی نیست
در همه خلوت این شهر، آوا
جز ز موشی که دراند کفنی، نیست.

وندر این ظلمت جا
جز سیانوحه ی شو مرده زنی، نیست.

ور نسیمی جنبد
به ره اش
نجوا را
نارونی نیست.

چه بگویم؟
سخنی نیست...

احمد شاملو




می پسندم نمی پسندم
برچسب ها : , ,

مطالب مرتبط

    نظرات

    zeal
    zeal در تاریخ 1390/11/22/6 و 8:53 گفته :
    سلام
    ایول با وبت خیلی حال کردم میدونی آخرین باری که یه وب به این باحالی دیدم کی بوده؟؟؟
    بابا تو دیگه کی هستی
    بهم سر بزن اگه خواستی با هم دیگه تبادل لینک میکنیم
    ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ
    ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ در تاریخ 1390/11/18/2 و 16:44 گفته :
    سلام .شعر خيلي زيبايي بود
    هدیه
    هدیه در تاریخ 1390/11/18/2 و 15:13 گفته :
    سلام وبت خیلی خوشکله عالیه به منم سر بزن نظر یادت نره
    zeal
    zeal در تاریخ 1390/11/22/6 و 8:53 گفته :
    سلام
    ایول با وبت خیلی حال کردم میدونی آخرین باری که یه وب به این باحالی دیدم کی بوده؟؟؟
    بابا تو دیگه کی هستی
    بهم سر بزن اگه خواستی با هم دیگه تبادل لینک میکنیم
    ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ
    ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ در تاریخ 1390/11/18/2 و 16:44 گفته :
    سلام .شعر خيلي زيبايي بود
    هدیه
    هدیه در تاریخ 1390/11/18/2 و 15:13 گفته :
    سلام وبت خیلی خوشکله عالیه به منم سر بزن نظر یادت نره
    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید
    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه: